- پیشه کار
- پیشه ور صانع صنعت کار صنعتگر: بدو گفت کای گازر پیشه کار، به پیشه روان را پر اندیشه دار، (شا) یکی پیشه کار و دگر کشت و رز یکی آنکه پیمود فرسنگ ومرز. (شا)
معنی پیشه کار - جستجوی لغت در جدول جو
- پیشه کار
- پیشه ور، پیشه گر
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
حرفه ای
وصله کننده
کسی که شیشه سازد آنکه آلات و ادواتی از شیشه درست کند
پینه دوز، وصله کننده
شیشه گر، شیشه ساز، کسی که شیشه می سازد یا آلات و ادواتی از شیشه درست می کند
کار آمد
محبوب شوخ و شنگ
آنکه آیینه کاری کند
حیله گر مکار محیل
آنکه بذر پنبه کارد
عمل و شغل پینه کار وصالی
عمل و شغل شیشه گر، محل شیشه گر شیشه گر خانه
کسی که شغلش آیینه کاری است
کشاورزی که کشت پنبه می کند
نازک کار، کسی که نقش های ظریف به کار می برد، هنرمندی که چیزهای زیبا و ظریف بسازد
هر گیاهی که ریشه دارد، کنایه از شخص اصیل و نجیب، بااصل و نسب
بدکار، ظالم
شغل و عمل پینه کار
کشاورز، کشتکار، دهقان
برزگر، زارع، فلّاح، ورزگر، برزکار، بزرکار، برزیگر، برزه گر، حرّاث، حارث، بازیار، کدیور، ورزگار، ورزکار، ورزه، ورزی، کشورز، واستریوش، کشتبان
برزگر، زارع، فلّاح، ورزگر، برزکار، بزرکار، برزیگر، برزه گر، حرّاث، حارث، بازیار، کدیور، ورزگار، ورزکار، ورزه، ورزی، کشورز، واستریوش، کشتبان
شغل و عمل شیشه کار، تزیین دیوار یا سقف خانه با قطعه های کوچک شیشه
شاغل، کاسب
نارون پشه خانه پشه غال
قوه بانجام رسانیدن کاری آغاز کرده پایداری در اتمام عملی، تکیه گاه معتمد
اهل حرفه صنعتگر صانع صنعتکار پیشه کار پیشه گر: و پیشه ور و بازرگان بیشتر غریب اند زیرا که مردمان این ناحیت (قارن) جز لشکری و برزیگر نباشند. توضیح فرهنگستان پیشه وران (جمع پیشه ور) را بجای کسبه و اصناف پذیرفته است
پیشه ور
دارنده پیه باپیه 0، دارنده پیه بسیار بسیار پیه
پیشه کار، پیشه ور
کسی که دارای کار و هنر و پیشه است، پیشه کار، پیشه گر، دارای پیشه، برای مثال به پایان رسد کیسۀ سیم و زر / نگردد تهی کیسۀ پیشه ور (سعدی۱ - ۱۶۵)
سیاهکار، بدکار، گناهکار، فاسق، ستمگر، ظالم، بیدادگر، جبّار، ستمکار، گرداس، جائر، ستم کیش، ظلم پیشه، جفا پیشه
خادم، خدمت کار